چندوقتی است که دوباره زمزمه قیمتگذاری دستوری برای تاکسیهای اینترنتی به گوش میرسد. این ماجرا چیز تازهای نیست و از همان ابتدای شکلگیری این کسبوکارها وجود داشته و همچنان ادامه دارد. انگار دولتیها نمیخواهند دست از سر نوآوری بردارند و رسالتشان را در به همزدن سازوکارهای نوآورانه میبینند. برخی از این مسئولان که دایه عزیزتر از مادر شدهاند میگویند، نرخگذاری تاکسیهای آنلاین رقم مشخصی ندارد و گاهی بسیار غیرمنصفانه است. به نظر میرسد این عزیزان هیچ درکی از مفاهیم عرضه و تقاضا ندارند؛ قیمتگذاری پویا و هوشمند را نمیشناسند و اساسا با کلمه «حق انتخاب» بیگانهاند.
خدمت مردم به مردم
شاید آنچه تحمل نمیشود، کیفیت خدمتی است که خود مردم در یک سازوکار شفاف برای خودشان فراهم کردهاند و این بیش از هر زمانی ناکارآمدی خدمات دولتی را نشان میدهد. نهادی مانند شهرداری که خود را متولی حملونقل شهری میداند، تمامقد ایستاده تا کسی بدون اجازه او کاری نکند. تمام دغدغهشان این است که تاکسیهای اینترنتی را مانند تاکسیهای سنتی به عقب بکشند، چرا که توان ارائه خدمت با کیفیت را ندارند. نهادهایی که باید به مساله آلودگی هوا، ترافیک، شمارهگذاری افسارگسیخته خودرو، حملونقل عمومی، سوخت پاک و هزاران مساله کلان و خرد دیگر بپردازند، چوب به دست گرفتهاند و لای چرخ کسبوکارهایی میکنند که حتی در بزنگاههایی، دستاوردهای این کسبوکارها را به نام خود مصادره کردهاند. نمونهاش ایجاد شغل که یکی از این عزیزان با افتخار آمار و ارقامی ارائه میداد که انگار مدیرعامل یکی از این تاکسیهای اینترنتی است؛ باید به آنها گفت ما را به خیر تو امید نیست، حداقل اگر میخواهید برای حمل و نقل شهری کاری کنید و دغدغه دارید، اولا کمی خودتان با حملونقل عمومی تردد کنید تا بفهمید گیر کارتان کجاست؟ به نزدیکترین ایستگاه مترو بروید و هنگام ترمز قطار زوزه و عجزش را بشنوید که چطور سوهان روح مردم است. بیایید در یک خط بیآرتی و یک ایستگاه را با آن طی کنید، تا کمی هم شما صورت به صورت مسافرانی که با زور و فشار سوار شدهاند، نفسهای خسته را فرو ببرید و ناچاری مردم را از نزدیک ببینید بلکه چند اتوبوسی بخرید و به خطوط حمل و نقل شهری اضافه کنید. شما که ماشینهای لوکستان را سوار میشوید و از خط ویژه به راحتی عبور میکنید چه میدانید که ترافیک چیست؟ اگر از فرط بیکاری حوصلهتان سر رفته و دنبال یک ماجرای تازه هستید، همینها که گفتم را دریابید. کسبوکارهای اینترنتی چه تاکسی باشند، چه فروشگاه، چه بیمه و سلامت و آموزش در این سالها امتحان خود را پس دادهاند. شفاف عمل کردند و اعتماد جلب کردند. هیچ کسبوکاری هم نمیتواند بدون جلب اعتماد و رضایت مشتری رشد کند. بجای اینکه دست ببرید در این اکوسیستمی که در حال کارکردن است، تماشا کنید که چطور میشود کارآمد بود و تمام اجزای یک سیستم بتوانند در کنار هم کار کنند و نفع ببرند.
از گذشته باید درس گرفت
نگاه به تجربههای قبلی و درس گرفتن از آنها راهگشاست. چه شد که کارپینو به آخر کار خود رسید؟ چه بلایی سر بیدود آمد؟ بعید میدانم که در همین دو مورد چیزی برای یادگرفتن گیرمان نیاید. دخالت در فعالیتهای بخش خصوصی، از طرف دولتیها و دستگاههای اجرایی، هیچ سابقه درخشانی ندارد و بالعکس بسیار ناامیدکننده است. بخش خصوصی توانسته است در شرایط بغرنج کسبوکار، کارآمد باشد. هر چند منکر اشکالات و خطاهایش هم نیستیم. اما تفاوت در شفافیت و پاسخگویی به کاربر است. کارپینویی که همیشه داعیه خصوصیبودن داشت و تاکسیرانی و شهرداری هر کاری برای بقایش کردند نتوانست دوام بیاورد. چرا؟ چون مردم انتخابش نکردند. تزریق نوآوری به بدنه سنتی حاکمیتی اگر چه خوب و مطلوب است اما از زمین بازی کاربر میگذرد و نادیدهگرفتن ذینفعان و دادن امتیاز با رانت و توصیه و بودجه نمیتواند پایداری یک کسبوکار را تضمین کند. سال 98 سال پرچالشی برای تاکسیهای اینترنتی بود. زمانی که نهادهای اجرای دولتی و شبهدولتی از کلاه بزرگی که سرشان رفته بود آگاه شدند و خواستند با ایجاد رانت، پشت کارپینو بایستند و اسنپ و تپسی را زمین بزنند. حتی کار تا تهدید و تعطیلی هم پیش رفت اما در نهایت از کارپینو چند برچسب آفتابسوخته روی تاکسیهای زرد شهر باقی مانده است. هنوز مدت زیادی از سرکوب قیمت بلیتهای هواپیما و فشار بر استارتاپهای حوزه بیمه نمیگذرد؛ نتیجه این اقدامات چه شد؟ خروجی چه بود؟
تکلیف را روشن کنید
باید یکبار برای همیشه تکلیف را روشن کرد. آیا به عرضه و تقاضا و قواعد بازی کسبوکار و اقتصاد، اعتقاد دارید یا خیر؟ آیا به وظایف و چارچوب خود آگاه هستید یا خیر؟ آیا معضلات و گرفتاریهایی که تا کنون برای کسبوکارها ایجاد شده را درک کردهاید؟ اتخاد چنین مواضعی برای بخش خصوصی بیشتر شبیه سهمخواهی و باجخواهی است. امیدوارم که اینطور نباشد و ما اشتباه کنیم ولی خودتان بیایید و بگویید چرا از میان این همه کارهای روی زمین مانده حملونقل شهری، دیوار تاکسیهای اینترنتی از همه کوتاهتر است؟ قیمتگذاری دستوری در طی این چند دهه، چه دستاوردی جز نابودی جریان طبیعی اقتصاد داشته است؟ جز کوچکتر شدن سفره مردم، رانت، اختلاس و فساد چه کارکرد دیگری داشته است؟ اخلال در بازار به هر شکلی مذموم است چه سلطان سکه و چای و برنج باشد و چه دستورالعمل و آئیننامه و بخشنامه؛ اصرار بر روشهای غلط و نخنمای گذشته و لجبازی با ارزشآفرینان جز آسیب به زندگی مردم، دستاورد دیگری به همراه ندارد.
این همه ماجرا نیست
دخالت دستگاههای اجرایی برای قیمتگذاری فقط منحصر به یک گروه کسبوکاری نخواهد بود. این اتفاق در صورت وقوع به همه کسبوکارها به اشکال مختلف نشت خواهد کرد و رقابت بیرحمانهای بین این دستگاهها و نهادها دولتی و شبهدولتی شکل خواهد گرفت. از طرفی آنها پا را فراتر از قیمتگذاری دستوری خواهند گذاشت و در جزئیترین فرایندها هم مداخله خواهند کرد. این زنگ خطری برای همه فعالان نوآور کسبوکار ایران است و لزوم فعالیتهای صنفی و مقابله با چنین رویههایی بیش از هر زمان دیگری، ضروری است.