سرمایهگذاران سنتی برای رقابتپذیری زنجیره ارزش به نوآوری توجه کنند
در سالهای اخیر شاهد ورود سرمایهگذاران سنتی به فضای نوآورانه بودهایم. زیستبوم نوآوری کشور در سال ۱۴۰۰ یکی از بزرگترین سرمایهگذاریهای خود را تجربه کرد. فلایتیو، در اردیبهشتماه ۱۴۰۰، توانست ۲۰۰ میلیارد تومان از هلدینگ ارنیکا سرمایه جذب کند و این هلدینگ که کار خود را با سرمایهگذاری در زمینه نیروگاهها شروع کرده است، سهامدار اصلی فلایتیو شد. هفته گذشته، استعفای مدیرعامل و مدیران ارشد این شرکت حوزه گردشگری و تعدیل بیش از ۳۰ نفر از کارمندان فلایتیو و در ادامهی آن، بیانیه سهامداران و اعضای هیئتمدیره آن، تیتر یک اخبار مربوط به کسبوکار و اکوسیستم نوآوری کشور بود.
به همین بهانه و به دلیل افزایش علاقهمندی شرکتهای بزرگ سرمایهگذاری برای ورود به زیستبوم نوآوری و فناوری ایران، با یکی از چهرههای شناختهشده در زمینه سرمایهگذاری خطرپذیر در اکوسیستم نوآوری کشور گفتوگو کردیم. در ادامه، گفتوگوی تریبوننیوز با رضا زرنوخی، مدیرعامل صندوق مالی توسعه تکنولوژی ایران را میخوانید.
آقای زرنوخی، با توجه به سرمایهگذاریهایی که هلدینگهای صنعتی مانند گلرنگ در اکوسیستم نوآوری انجام دادهاند و همچنین تجربه سرمایهگذاری هلدینگ ارنیکا روی فلایتیو و اخباری که در این زمینه منتشر شده است، به نظر شما، ورود سرمایهگذاران سنتی به زیستبوم نوآوری با چه فرصتها و چالشهایی همراه است؟
سرمایهگذاران سنتی به دلیل سابقه و تجربیات کاریشان با احتیاط و دقت بیشتری وارد حوزههای مختلف میشوند. اکوسیستم استارتاپی یک حوزه جدید نسبت به دیگر حوزههای سرمایهگذاری، برای سرمایهگذاران سنتی است. با توجه به شرایط تورمیای که در کشور وجود دارد، سرمایهگذاران سنتی ترجیح میدهند روی داراییهای مشهود از قبیل سختافزار، ساختمان، طلا، بورس و دیگر حوزههای سرمایهگذاری سنتی که تاکنون انجام میشده، سرمایهگذاری کنند. این نوع سرمایهگذاری برای آنها شناخته شده است و قابلیت نقدشوندگی بیشتری دارد.
سرمایهگذاران سنتی همواره با احتیاط وارد یک بازار جدید میشوند و این موضوع که در چند سال گذشته، برخی از آنها به فضای اکوسیستم نوآوری علاقه نشان دادهاند به این دلیل بوده که میخواستند این بازار جدید را ارزیابی کنند و بفهمند که آیا سرمایهگذاری روی استارتاپها و کسبوکارهای نوآورانه برای آنها سودآور است یا خیر. اشکال اصلی این شرکتها، عدم شناخت کافی از اکوسیستم نوآوری است. از طرفی، این شرکتها ترجیح میدهند که خیلی زود به بازدهی و سود برسند و با توجه به تورمی که در کشور وجود دارد، آنها بهدنبال سرمایهگذاریهایی هستند که از نقدشوندگیشان در کوتاهمدت مطمئن شوند.
چالشی که برای این سرمایهگذاران وجود دارد، این است که صبر و حوصله کافی برای رسیدن به بازدهی در زمان مناسب را ندارند. با وجود اینکه سرمایهگذاران سنتی همواره با احتیاط وارد حوزههای جدید شدهاند، اما در زمینه سرمایهگذاری روی اکوسیستم نوآوری گاهاً شاهد ورود هیجانی آنها بودهایم. البته در این زمینه تجربه موردی موفق هم وجود داشته، اما ایدهآل نبوده است.
اکثر هلدینگهای صنعتی که به سرمایهگذاری در زیستبوم نوآوری علاقه نشان میدهند، تصور میکنند تجربه سرمایهگذاری در اکوسیستم شبیه تجربه سرمایهگذاری در یک کارخانه است. در حالیکه نوع سرمایهگذاری در بخش سنتی و نوآور با یکدیگر فرق میکند.
با توجه به تفاوتی که در ادبیات و طرز تفکر هلدینگهای صنعتی و استارتاپها وجود دارد، شما فکر میکنید این دو جامعه چطور میتوانند با یکدیگر همراه شوند؟
بهنظرم قبل از اینکه مستقیم وارد کسبوکار نواورانه بشوند، بهتر است مدتی همسرمایهگذاری با یک ویسی فعال انجام شود تا کسبوکارها با شیوههای مدیریتی یکدیگر آشنا شوند و در جلسات مختلف، فضای کاری اکوسیستم را درک کنند. در چنین شرایطی، آنها از رفتار و فرهنگ هم شناخت پیدا میکنند و این موضوع سبب میشود تا از رفتارهای هیجانی، اجتناب کنند.
سرمایهگذاران سنتی علاقهمند به سرمایهگذاری روی استارتاپها، در زمینه کاری خودشان باتجربهاند، ولی با ادبیات نوآورانه تاحدودی بیگانهاند. در مقابل آنها استارتاپیها قرار دارند که جوانانی خلاق و باهوش ولی کمتجربه در زمینههای سرمایهگذاری هستند که نوآوری را خوب میشناسند.
بهعنوان سوال آخر، اساساً چرا ورود سرمایهگذاران سنتی به اکوسیستم نوآوری اهمیت دارد؟
از آنجا که سرمایههای کلان در اختیار سرمایهگذاران سنتی و هلدینگهای صنعتی است، حضور آنها در اکوسیستم نوآوری ارزشمند است. تجربه دنیا نشان داده که شرکتهای بزرگی مانند سافتبانک روی کسبوکارهای نوآورانه سرمایهگذاری میکنند تا زنجیره تامینشان را گسترش دهند.
پولهای بزرگ در دست این شرکتهاست و آنها به دلیل رقابت جهانی یا منطقهای نیاز دارند زنجیره خدمات و محصولاتشان را بهروز کنند. اگر این شرکتها بخواهند روی بخش تحقیق و توسعهشان سرمایهگذاری کنند، زمان زیادی را از دست خواهند داد و اگر به نتیجه نرسند، سرمایهشان را نیز از دست میدهند. در نتیجه، این شرکتها برای تکمیل و تداوم زنجیره ارزش خود روی کسبوکارهای نوآورانه که محصول آمادهای دارند، سرمایهگذاری میکنند. با این حال، پس از مدتی به دلیل عدم آگاهی از ادبیات نوآورانه سعی میکنند این کسبوکارها را شبیه خود کنند. معتقدم که سرمایهگذاران سنتی برای رسیدن به نتایج دلخواهشان باید به نوآوری توجه کنند.